ما امروز تو باغ ، یک بچه مار کشتیم. و فوبیای من به مار باعث شد که نتونم پلکهامو ببندم. هر لحظه جلوی چشمامه . و اصلاااااااااااا حال خوبی ندارم. هنوز بیدارم و وقتی خواستم در موردش حرف بزنم سر من داد کشید.
خیلی وقتها آدم تنها ترین کس روی زمینه. امشب از اون شبهاست.
عن در احوالات این روزها...برچسب : نویسنده : dkhozabalat1 بازدید : 109 تاريخ : چهارشنبه 11 خرداد 1401 ساعت: 11:26
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
عن در احوالات این روزها...برچسب : نویسنده : dkhozabalat1 بازدید : 119 تاريخ : چهارشنبه 11 خرداد 1401 ساعت: 11:26
روزهای فوق العاده کسل کننده و بی روح و رخوت انگیزی رو پشت سر میذارم. هفته پیش دو روز انقدر بدن درد داشتم که اداره نرفتم.
امروز متین رفته بود طلاها رو بفروشه، من غذا درست کردم و با سیر خوردم. فشارم افتاده و لش کردم و بعد روزها و شبها، رهای رها هستم. حالم گفتنی نیست.
صبح هم ماموریت دامغان بودم.
عن در احوالات این روزها...برچسب : نویسنده : dkhozabalat1 بازدید : 116 تاريخ : چهارشنبه 11 خرداد 1401 ساعت: 11:26